نویسنده: محمد سرافراز




 

1.جغرافیای سیاسی

پاكستان از نظر جغرافیایی، در مقابل هند آسیب پذیر است و اسلام آباد، پایتخت پاكستان، در نزدیكی مرز هند واقع شده است و همین موقعیت جغرافیایی باعث شده است كه پایتخت پاكستان در هرگونه جنگ بین دو كشور در معرض تهدید قرار گیرد. به همین علت، پاكستان خود را نیازمند خاك افغانستان می‌داند تا در صورت بروز جنگ گسترده با هند عمقی استراتژیك و لجستیك برای این كشور (پاكستان) باشد.
ریشه‌های این مسئله به دوران استعمارگری انگلیس در شبه قاره‌ی هند برمی‌گردد و هنگامی كه بریتانیاییها از این منطقه خارج شدند، خط مرزی دیوراند را به عنوان مرز قانونی بین افغانستان و پاكستان تعیین كردند. (1) و هنوز هم هیچ دولت افغانی این خط مرزی را به عنوان مرز رسمی بین دو كشور به رسمیت نشناخته‌اند، بلكه حتی قبایل پشتون نیز این خط مرزی را به رسمیت نشناخته‌اند؛ زیرا این خط، بلوچ و پشتون را هر كدام به دو قسمت تقسیم می‌كند.
برخی از تحلیلگران از منظر رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده‌ی آمریكا به «خط دیوراند» توجه كرده‌اند و معتقدند كه پذیرش «خط دیوراند» از جانب آمریكا (2) به عنوان مرزهای بین المللی بین پاكستان و افغانستان، افغانستان را وادار كرد كه به مسكو پناه ببرد، لذا اتحاد جماهیر شوروی نیز از این فرصت استفاده كرد و نفوذ خود را در افغانستان گسترش داد.
اگر این دیدگاه را بپذیریم، می‌توانیم بگوییم كه یكی از دلایل و انگیزه‌های اشغالگری اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان به مخالفت حكومت‌های افغان در كابل با ایالات متحده‌ی آمریكا و پاكستان برمی‌گردد؛ زیرا این دو كشور «خط دیوراند» را مرز بین المللی بین پاكستان و افغانستان به حساب می‌آوردند.
به عنوان مثال در مذاكرات ژنو كه به خروج ارتش شوروی از افغانستان منتهی شد، پاكستانی‌ها بارها مسئله «خط دیوراند» را مطرح كردند و این امر باعث شد كه این مذاكرات به بن بست كشانده شود. مذاكرات ژنو برای امضاكنندگان آن شامل این تعهد می‌شد كه به مرزهای شناخته شده‌ی بین المللی موجود احترام بگذارند. (3)
پس از این اختلافات، پاكستان تصمیم گرفت دولت مزدور و دست نشانده‌ی خود در افغانستان را روی كار آورد تا مرزهای موردنظر اسلام آباد را به رسمیت بشناسد و پاكستانی‌ها بتوانند به راحتی مناطق موردنظر خود تردد كنند. به این ترتیب، مشخص می‌شود كه تمام تلاش‌های پاكستان در رابطه با افغانستان در مدت بیش از 50 سال گذشته، در این چارچوب بوده است. یعنی پاكستان به این مسئله چشم دوخته بود كه از طریق سیطره بر افغانستان، مشكل جدایی و دو نیمه شدن ایالت بلوچستان و ایالت سرحد (پشتونستان) را حلّ كند.

2.عوامل اقتصادی

اهمیت پاكستان برای ایالات متحده‌ی آمریكا، در ارتباط این كشور با آسیای میانه از طریق افغانستان نهفته است؛ زیرا این مسیر، تضمین كننده‌ی انتقال انرژی از آسیای میانه به اقیانوس هند و برعكس، صدور مواد اولیه به آسیای میانه است و در هر دو صورت، پاكستان از عوارض و مالیات انتقال انرژی از آسیای میانه به اقیانوس هند و صدور مواد اولیه به كشورهای آسیای میانه بهره مند می‌شود.
به این ترتیب، پاكستان در جستجوی فرصتی بود تا بتواند از طریق بزرگراه ترانزیتی «چمن- قندهار- هرات- تركمنستان» و نیز عبور خط لوله‌ی انتقال انرژی آسیای میانه از طریق افغانستان به بندر كراچی هم سوخت موردنیاز خود را تأمین كند و هم از سود سرشار این طرح‌ها بهره مند شود.
علاوه بر این، پاكستان می‌خواست با ایجاد خط ترانزیت و تشكیل حكومت افغانی تحت حمایت وابسته‌ی خود در كابل، به قدرت بزرگی در منطقه و جهان تبدیل شود و درنهایت نقش ایران را در این منطقه كم رنگ كند.
پاكستان در آخرین روزهای حكومت ژنرال ضیاء الحق، طرحی برای دسترسی به آسیای میانه و نفوذ در آن ارائه كرد. ضیاء الحق عقیده داشت كه پاكستان از جایگاه تاریخی برخوردار است كه می‌تواند به واسطه‌ی این جایگاه به افغانستان و كشورهای آسیای مركزی كمك كند كه در بخشی از جهان اسلام باقی بمانند و كفار روس را از این منطقه اخراج كند.
این سیاست ژنرال ضیاء الحق در شرایطی كه اتحاد جماهیر شوروی ابرقدرت بود، مورد توجه آمریكا قرار گرفت. (4) البته ضیاء الحق زنده نماند تا فروپاشی شوروی را ببیند، اما اعتقاد و باور وی به پیروزی مجاهدین باید مورد توجه قرار گیرد. توجه پاكستان به افغانستان همواره از نوع اهتمام و توجه به مكان و موقعیت جغرافیایی بود و تمام دولت‌های پاكستان، مانند دولت بی‌نظیر بوتو، نواز شریف و پرویز مشرف، همین سیاست را در قبال این كشور در پیش گرفتند.

3.حمایت ویژه از جنبش طالبان

پس از پیروزی مجاهدین افغان بر قدرت نظامی شوروی و نظام وابسته به مسكو در كابل، دولت پاكستان سیاست خود را در خصوص حمایت از مجاهدین افغان به تدریج تغییر داد و كمك‌های خود را به پشتونها و بعد از میان پشتونها به «حزب اسلامی» به رهبری حكمتیار، محدود ساخت؛ زیرا پاكستان امیدوار بود كه حكمتیار حكومت مجاهدین را سرنگون سازد، اما وی در جنگی كه بر ضد كابل به راه انداخت، نتوانست حكومت مجاهدین را شكست دهد و آن را سرنگون سازد.
در چنین شرایطی پاكستان در برابر سه گزینه به شرح ذیل قرار گرفت:
1.افزایش حمایت نظامی از حكمتیار، به گونه‌ای كه بتواند حكومت ربانی را سرنگون سازد و حكومت جدیدی در كابل تشكیل دهد. (5)
2.اقدام نیروهای نظامی پاكستان به مداخله‌ی مستقیم در افغانستان با غنیمت شمردن خلأ نظامی كه افغانستان از آن رنج می‌برد.
3.ایجاد جریان جدید متشكل از پشتونها به گونه‌ای كه بتواند گروه‌هایی را كه به نام جهاد در راه خدا می‌جنگیدند، شكست دهد و امنیت را كه مهم‌ترین مسئله برای مردم است، تأمین كند.

گزینه‌ی اول:

این گزینه از موافقت عناصر سیاسی و نظامی پاكستان برخوردار نشد؛ زیرا پاكستان طی دو سال بعد از سرنگونی دولت نجیب الله، حكمتیار را از هر نظر مورد حمایت قرار داد، اما وی نتوانست بر كابل سیطره یابد و پشتونهای غلجانی را بر ضد دولت مجاهدین در كابل، متحد كند.

گزینه‌ی دوم:

به نظر برنامه ریزان پاكستانی این گزینه به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسید؛ زیرا مردم افغانستان به تازگی از دست اشغالگران روسی راحت شده بودند و سلطه‌ی اشغالگر جدید را نمی‌پذیرفتند. به همین علت، پاكستانی‌ها گزینه‌ی سوم را انتخاب كردند.

گزینه‌ی سوم:

طبق این گزینه، پاكستان به حمایت از پشتون‌های درانی پرداخت. این كار با حمایت سیاسی از جمعیت علمای اسلام آغاز شد. این گروه از سال 1988م، تا سال 1993م.، در انزوای كامل سیاسی قرار گرفته بود و سال 1993 این حزب با «حزب توده‌ی پاكستان» به رهبری بی‌نظیر بوتو متحد و جزئی از ائتلاف حاكم شد. بعد از این اتحاد، مولانا فضل الرحمن رئیس كمیسیون دائمی سیاست خارجی مجلس ملی پاكستان شد.
به قدرت رسیدن «جمعیت العلمای اسلام»‌زمینه‌ی ارتباط با ارتش پاكستان، «آی.اس.آی»، وزارت خارجه و شخص نصرالله بابر، وزیر كشوری كه از دوستان باوفای خانواده‌ی بوتو بود، را هموار كرد. (6)
در سایه‌ی این وضعیت «جمعیت العلمای اسلام» توانست نظر دولت مركزی پاكستان را نسبت به پشتون‌های درانی و طالبان تغییر دهد كه به این ترتیب نقش بسیار مهم مولانا فضل الرحمن در تأمین حمایت مالی، نظامی و سیاسی از طالبان، روشن می‌شود. (7)
این شرایط فرصتی برای طالبان فراهم كرد كه روابط بسیار نزدیكی با بسیاری از نهادهای دولتی و احزاب سیاسی و گروه‌های تجاری در پاكستان برقرار كنند (8) و به همین علت، طالبان به رابطه با طرفی واحد در حكومت پاكستان اكتفا نكردند و در عین حال گلبدین حكمتیار و تمام رهبران مجاهدین افغان در دهه‌ی هشتاد روابطی خاص با دستگاه امنیت نظامی پاكستان «آی.اس.آی» و گروه‌های اسلامی داشتند و روابط آنها با گروه‌های سیاسی و اقتصادی قوی در حكومت پاكستان، بسیار ضعیف بود.
علاوه بر این، برخی تحلیلگران عقیده دارند كه «جنبش طالبان» به دنبال رقابت پنهان بین وزارت كشور پاكستان و نصرالله بابر از یك طرف و دستگاه امنیت نظامی از طرف دیگر تشكیل شد. احمد رشید، روزنامه نگار پاكستانی كه تحقیقات متعددی در خصوص طالبان دارد، معتقد است: «ژنرال نصرالله بابر، وزیر بازنشسته كشور، در طول دوران دوم نخست وزیری بی‌نظیر بوتو 1993-1996 طالبان را به وجود آورد، او می‌خواست سیاست پاكستان را در قبال افغانستان از كنترل «آی اس آی» خارج كند. (9)

تأثیر روابط پاكستان و عربستان سعودی بر گسترش وهابیت

اوضاع اجتماعی و سیاسی پاكستان شرایط و زمینه‌ای مناسب برای گسترش افكار و اعتقادات افراطی چون «وهابی» در این كشور به وجود آورد، به طوری كه مبلغان اولیه‌ی وهابیت در قرن نوزدهم میلادی به شبه قاره‌ی هند رفتند و تا قبل از تأسیس كشور پاكستان، به ترویج وهابیت پرداختند. این امر با شكل گیری و پیدایش فرقه‌های دیگری چون «دیوبندیه»، كه آغازی بود برای ظهور تعداد زیادی از جنبش‌های سیاسی افراطی در آن منطقه، هم زمان شد. اما «وهابیت» در جامعه‌ی پاكستان با توسعه و پیشرفت روابط بین پاكستان و عربستان سعودی و اصرار عربستان بر گسترش فكر وهابی در پاكستان به عنوان قدرتی سیاسی و عقیدتی مطرح شد.
در این مبحث تأثیر روابط عربستان سعودی- پاكستان را بر انتشار وهابیت در این كشور بیان خواهیم كرد:

الف. موانع توسعه‌ی روابط عربستان سعودی- پاكستان

قبل از توضیح این مسئله به ذكر سه مانعی كه روابط بین عربستان سعودی و پاكستان با آن مواجه بود، می‌پردازیم. این سه مانع عبارت است از:
1.اغلب كشورهای عربی از جمله عربستان سعودی عقیده داشتند كه تأسیس پاكستان براساس سیاست استعماری برای تضعیف هند و نیز براساس سیاست قدیمی «تفرقه بینداز و حكومت كن» بوده است (10) و به همین علت این كشورها تأسیس پاكستان را گامی استعماری به حساب آوردند. لذا این مسئله به بروز سستی و سردی در روابط بین پاكستان و كشورهای عربی منجر شد.
2.حمایت روزافزون پاكستان از جهت گیری‌ها و رویكردهای اسلام گرایانه و تأكید آن بر وحدت اسلامی تردید كشورهای عربی را در خصوص اینكه پاكستان- با توجه به جمعیت زیادی كه دارد درصدد عهده‌دار شدن رهبری امت اسلام در آینده باشد، برانگیخت. این مسئله كشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی را نگران كرد. (11)
3.روابط راهبردی و دوستانه‌ی بین پاكستان، ایران و تركیه برای عربستان سعودی رضایت بخش نبود و حتی این امر روابط این كشور با پاكستان را تحت تأثیر منفی قرار داد.
بنابراین، روابط بین عربستان سعودی و پاكستان وارد فضای بی‌اعتمادی شد. همچنین روابط دو كشور از سال 1954م. به شكلی آشكارتر كم رنگ شد و پاكستان بیش از پیش به آمریكا و كشورهای غربی به حساب روابطش با جهان عرب، نزدیك شد و به دنبال پیوستن پاكستان به «پیمان بغداد» كه دربرگیرنده‌ی تركیه و ایران نیز بود، روابط عربستان سعودی با این كشور به شدت تیره گردید و این دلیلی بر نزدیكی روابط بین پاكستان و این دو كشور و ایالات متحده‌ی آمریكا و انگلیس بود. بعد از اعلام ملحق شدن پاكستان به این پیمان، سفارت عربستان سعودی در اسلام آباد برای بیان خشم و ناراحتی شدید عربستان دست به اقدامی نامرسوم زد و با انتشار بیانیه‌ای مطبوعاتی از پاكستان خواست كه از عضویت این پیمان خارج شود و به راه راست برگردد. عربستان در این بیانیه، تصمیم پاكستان برای پیوستن به «پیمان بغداد» را به مثابه‌ی وارد كردن خنجر در قلب اعراب و كشورهای اسلامی و اقدامی شگفت انگیز و حیرت آور توصیف كرد. (12) تنش در روابط عربستان سعودی و پاكستان به دنبال پیشرفت در روابط بین عربستان سعودی و هند، رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت؛ زیرا در حالی كه پاكستان مخالفت خود را با فشارهایی كه هند بر مسلمانان هندی اعمال می‌كرد، عربستان- با وجود داشتن ادعای متولی اماكن مقدس اسلامی بودن، حمد و ثنای حكومت هند را به جا می‌آورد. (13)
از زمانی كه ژنرال ایوب خان در سال 1958م. در پاكستان به قدرت رسید، اسلام آباد ناخرسندی خود را از سطح روابط همكاری بین پاكستان، كشورهای غربی و ایالات متحده، ابراز داشت و پیوستن به «پیمان سنتو» را برای بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی در پاكستان و برای دفاع بهتر از خود در برابر هند، كافی نمی‌دانست. به همین علت، ایوب خان برای ارتقاء سطح روابط بین كشورش و جهان اسلام، به ویژه كشورش و جهان عرب بیشتر تلاش كرد و این تلاشها در سال 1963م. به ویژه بعد از توسعه‌ی روابط بین آمریكا و هند و نزدیكی هرچه بیشتر بین دو كشور به علت نگرانی دو كشور از گسترش كمونیسم در آن زمان، وارد مرحله‌ای جدید معروف به مرحله‌ی بازنگری سیاست خارجی پاكستان شد.

ب. بازنگری روابط عربستان سعودی و پاكستان

عربستان سعودی بنا به دلایل ذیل اقدام به بازنگری روابط خود با پاكستان كرد تا سطح این روابط را ارتقاء دهد:
1.روابط دوستانه‌ی بین هند و اسرائیل و حمایت روزافزون پاكستان از موضع كشورهای عربی در قبال مسئله‌ی فلسطین، كشورهای عربی- و در رأس آنها عربستان سعودی- را به این باور رساند كه پاكستان می‌تواند دوست مناسبی برای آنها در جامعه‌ی بین الملل باشد.
2.به دنبال به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر، حمایت وی از ناسیونالیسم عربی و تشدید رقابت بین مصر و عربستان سعودی بر سر مسئله‌ی رهبری امت عرب، حكومت سعودی را به نزدیك شدن به ایران كه در آن زمان موضع خصمانه‌ای در قبال مصر داشت، وادار كرد و به این ترتیب این دو كشور در برابر دشمن مشترك خود ایستادند (14) و این امر به توسعه‌ی روابط بین عربستان سعودی و ایران كه متحد پاكستان بود، كمك كرد.
3.در دهه‌ی شصت، كشور عربستان سعودی- براساس جایگاه خود در سطح جهان اسلام- اقدام به توسعه‌ی روابط خود با كشورهای مختلف اسلامی كرد. در این میان پاكستان به علت داشتن جمعیت زیاد و برخورداری از موقعیت راهبردی، از توجه و اهتمام بیشتر عربستان سعودی برخوردار شد و به این ترتیب در دهه‌ی شصت روابط دو كشور به طور جدی توسعه یافت. ولی با وجود این، نفوذ عربستان سعودی در پاكستان تا زمان به قدرت رسیدن ذوالفقار علی بوتو، به اندازه‌ی نفوذ عربستان در ایران یا حتی تركیه نبود، ولی با روی كارآمدن ذوالفقار علی بوتو و در پیش گرفتن سیاست جدید مبتنی بر توسعه‌ی روابط اسلام آباد با جهان اسلام، روابط عربستان سعودی و پاكستان وارد مرحله‌ی جدیدی شد.
در سایه‌ی حكومت ذوالفقار علی بوتو در پاكستان، صفحه‌ی جدیدی از سیاست خارجی پاكستان گشوده شد؛ زیرا بوتو اقدام به كاهش دوستی و علاقه‌ی كشورش نسبت به كشورهای غربی- به ویژه ایالات متحده‌ی آمریكا- كرد و در مقابل تلاش كرد نزدیكی بین پاكستان و جهان اسلام را بیشتر كند. (15)
در این چارچوب، عربستان سعودی از توجه و اهتمام بیشتری برخوردار شد و بوتو توجه خاصی به توسعه‌ی روابط كشورش با عربستان سعودی داشت.

ج.زمامداری ضیاءالحق، دوره‌ی ترویج وهابیت در پاكستان

كودتای نظامی سال 1977 پاكستان، آغاز زمامداری دیكتاتوری نظامی یك ژنرال سنی به نام ضیاء الحق بود. زمامداری ضیاء الحق با وقوع رویدادها و تحولات بزرگی چون انقلاب اسلامی در ایران، حمله‌ی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و آغاز جنگ ایران و عراق هم زمان شد. در گرماگرم این رویدادها هر روز بر نزدیكی بین دولتهای پاكستان و عربستان سعودی افزوده شد و به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گام‌های بیشتری در مسیر توسعه‌ی روابط دو كشور برداشته شد.

عوامل كمك كننده به نزدیكی مداوم بین پاكستان و عربستان سعودی

1.ژنرال ضیاء الحق یك سنی متعصب و تحت تأثیر حزب «جماعت اسلامی» بود و حكومتش، حكومتی حزبی مرتبط با حزب جماعت اسلامی محسوب می‌شد. همچنین نفوذ گسترده‌ی این حزب در حكومت ضیاء الحق و دوستی و علاقه‌ی ضیاء الحق نسبت به روحانیون سعودی زمینه‌ی نزدیكی حكومت پاكستان به رهبران وهابی آل سعود را هموار كرد.
2.ژنرال ضیاء الحق به علت هواداری شیعیان از ذوالفقار علی بوتو، به طرف دشمنان شیعه نظیر «دیوبندیها» گرایش داشت. همین گرایش خصمانه‌ی ضیاء الحق رئیس جمهور پاكستان، نسبت به شیعیان باعث تحكیم دوستی حكومت پاكستان و حكومت آل سعود كه دشمنی تاریخی با شیعه داشت، شد.
3.با توجه به فضای سیاسی آن زمان، ژنرال ضیاء الحق برای مداخله در افغانستان آماده شد و مهم‌تر اینكه فضایی كه به تزلزل جایگاه اتحاد جماهیر شوروی در منطقه‌ی آسیای میانه منجر شد، ژنرال ضیاء الحق را وادار كرد به فكر تأسیس ائتلاف اسلامی سنّی متشكل از پاكستان، افغانستان و كشورهای آسیای میانه (16) بیفتد. لذا این مسئله مورد توجه عربستان سعودی قرار گرفت؛ زیرا عربستان ادعای رهبری جهان اسلام را داشت و از نفوذ گسترده‌ای در حكومت پاكستان برخوردار بود و همین مسئله عربستان را به برقراری رابطه‌ی نزدیك‌تر با دولت نظامی ضیاء الحق وادار كرد.
4.از آغاز استقلال پاكستان، ایران با قدرت و جدیّت در كنار این كشور در برابر تهدیدهای هند و شوروی ایستاد. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه ایران در این زمینه به علت پیامدهای طبیعی انقلاب اسلامی كم رنگ شد و دیگر پاكستان به ایران به عنوان متحدی قدرتمند كه از اسلام آباد در برابر تهدید بیگانگان دفاع می‌كند، نگاه نكرد. این شرایط پاكستان را وادار كرد كه در سیاست‌های خارجی خود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تجدیدنظر و متحد جدیدی جستجو كند. در نتیجه، گزینه‌ی انتخابی پاكستان، عربستان سعودی بود؛ زیرا این كشور از جایگاه سیاسی و اقتصادی مهمی برخوردار بود و رهبری پاكستان عقیده داشت كه عربستان سعودی از پاكستان در عرصه‌ی سیاسی بین المللی حمایت خواهد كرد.
5.ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از متحدی راهبردی برای آمریكا به قدرت مخالف سیاست‌های ایالات متحده‌ی آمریكا تبدیل شد. پاكستان تا آن زمان كمك‌های آمریكا را از طریق ایران دریافت می‌كرد و اطمینان داشت كه ایران با همكاری آمریكا، از این كشور در برابر تهدیدات احتمالی حمایت خواهد كرد، اما به دنبال متشنج شدن روابط بین ایران و آمریكا، اسلام آباد به جستجوی یكی دیگر از متحدان منطقه‌ای ایالات متحده‌ی آمریكا پرداخت تا روابط دوستانه‌ی نزدیك‌تری با آن برقرار كند. عربستان سعودی در این میان در صدر اولویتهای پاكستان قرار گرفت و ایالات متحده‌ی آمریكا نیز از توسعه‌ی روابط سیاسی بین دو كشور استقبال كرد؛ زیرا هر دو كشور روابط صمیمانه‌ای با آمریكا داشتند، به ویژه اینكه حمله‌ی شوروی به افغانستان اقتضا می‌كرد كه هماهنگی بیشتری بین متحدان آمریكا در منطقه صورت بگیرد.
6.انقلاب اسلامی ایران به بیداری و خیزش شیعیان در سراسر جهان منجر شد و زمینه‌ی مناسبی برای نهضت و قیام سیاسی شیعیان در كشورهای مختلف جهان، به وجود آورد. هنوز مدت كوتاهی از عمر انقلاب اسلامی نگذشته بود كه شیعیان ساكن مناطق احساء و قطیف واقع در شرق عربستان سعودی، در محرم سال 1399ه.ق بر ضد حكومت آل سعود دست به انتفاضه زدند. (17) این مسئله حكومت آل سعود را به سركوب گسترده‌ی شیعیان در نقاط مختلف جهان از جمله پاكستان وادار كرد و نیز باعث نزدیكی هرچه بیشتر بین عربستان سعودی و دولت ضیاء الحق در پاكستان شد.
7.در زمان حكومت ذوالفقار علی بوتو یگانهایی از نیروهای نظامی پاكستان برای حمایت از حكومت آل سعود، به كشور عربستان سعودی اعزام شد و بعد از روی كار آمدن ژنرال ضیاء الحق و نیز به دنبال سیطره‌ی جماعت «جهیمان العتیبی» بر مسجدالحرام در سال 1979م.، كه تهدیدی بر ضد حكومت آل سعود محسوب می‌شد، عربستان سعودی از نیروهای پاكستانی در سطحی گسترده كمك گرفت.
قبل از آغاز جنبش عتیبیه، نیروی نظامی پاكستانی متشكل از ده هزار سرباز در عربستان سعودی مستقر بود و حكومت آل سعود تمام هزینه‌های این نیرو را تقبل كرده بود و علاوه بر این، به پاكستان از نظر مالی كمك می‌كرد تا سلاح و تجهیزات نظامی پیشرفته از ایالات متحده‌ی آمریكا و كشورهای اروپایی خریداری كند. (18)
بعد از جنبش عتیبیه، همكاری نظامی بین عربستان سعودی و پاكستان شكل گسترده‌تری به خود گرفت و شمار نیروهای نظامی پاكستانی مستقر در عربستان سعودی به صورت مداوم افزایش یافت تا به بیش از هزار سرباز رسید و یاری گرفتن از نیروی نظامی پاكستان از یك طرف به تقویت توانمندی نظامی عربستان كمك كرد و از طرف دیگر باعث شد زمینه‌ی مناسبی برای ترویج عقیده‌ی وهابیت در میان نظامیان پاكستانی فراهم شود. همكاری نظامی بین دو كشور از توجه جدی پاكستان نیز برخوردار بود، زیرا حكومت پاكستان از بحران اقتصادی شدیدی رنج می‌برد و مبالغ قابل توجهی از عربستان در قبال اعزام نیرو به این كشور، دریافت می‌كرد. مبالغ دریافتی پاكستان از عربستان سعودی در حد فاصل سال‌های 1975 و 1987م. به بیش از ده میلیارد دلار رسید. (19) و این مبلغ به پیشبرد چرخ اقتصادی پاكستان، كمك كرد.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت كه همكاری نظامی و امنیتی بین پاكستان و عربستان سعودی نقش بسیار مهمی در ارتقاء سطح روابط دو كشور ایفا كرد.
8.پاكستان با بی‌اعتنایی از كنار حمله‌ی شوروی به افغانستان نگذشت، بلكه این كشور (پاكستان) به مركز مخالفت با اشغال افغانستان تبدیل شد. عربستان سعودی نیز نسبت به این مسئله بی‌توجه نبود و حكومت آل سعود، فرصت ایستادن در برابر تجاوز شوروی به افغانستان را غنیمت شمرد تا ثابت كند كه به مشكلات جوامع اسلامی اهتمام می‌ورزد، لذا از طریق مشاركت كارآمد در جهاد افغانها، سعی كرد وانمود كند كه این كشور محور اصلی در جهان اسلام است.
9.اوضاع اقتصادی مساعد عربستان سعودی و درآمدهای كلان نفتی این كشور، به حكومت آل سعود كمك كرد تا به منظور ترویج عقیده‌ی وهابیت در نقاط مختلف جهان سرمایه گذاری كند. پاكستان نسبت به دیگر نقاط جهان، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن این عقیده داشت، لذا عربستان در این كشور، بیشتر سرمایه گذاری كرد. خلاصه اینكه دلایل مذكور به رشد مداوم روابط بین عربستان سعودی و پاكستان در دوران زمامداری ضیاء الحق منجر شد و روابط بین دو كشور به بالاترین سطح رسید.
10.دو سال بعد از درگذشت ضیاء الحق و حمله‌ی عراق به كویت، عربستان سعودی نیز در معرض خطر قرار گرفت و برای رهایی از این خطر به پاكستان و گروه‌های سیاسی وهابی در این كشور امید بسته بود؛ زیرا حكومت پاكستان با آمریكا و كشورهای حوزه‌ی خلیج فارس در مقابله با حمله‌ی عراق به كویت همكاری كرده بود، لذا این كشور (پاكستان) در مرحله‌ی نخست،2000 سرباز و در مرحله‌ی دوم 3000 سرباز مجهز به تجهیزات نظامی به عربستان سعودی اعزام كرد و زمان بروز جنگ بین نیروهای ائتلافی و نیروهای عراقی، پاكستان 5000 سرباز دیگر به عربستان اعزام كرد تا در برابر تهدیدات احتمالی عراق، از این كشور دفاع كنند. (20) اما موضع گروه‌های وهابی پاكستان، برعكس تدابیری بود كه دولت پاكستان در این زمینه اتخاذ كرده بود؛ زیرا موضع گروه‌های وهابی پاكستان با اعلام حمایت از صدام حسین و خودداری از كمك به عربستان سعودی موجب شگفتی و حیرت حكومت‌های پاكستان و عربستان سعودی شد. (21)
این موضع مخالف در برابر عربستان سعودی كه از جانب گروه‌های وهابی به ویژه بعد از رد پیشنهاد بن لادن مبنی بر استفاده از عرب‌های افغان در جنگ با عراق از جانب عربستان، و ورود حدود 54000 سرباز آمریكایی به خاك عربستان سعودی برای حمله به عراق، اتخاذ گردید، تشدید شد و گروه‌های وهابی تندرو با برقراری تظاهرات كوبنده و پی در پی در پاكستان در حمایت از صدام حسین و علیه ایالات متحده‌ی آمریكا و عربستان سعودی، جهانیان را غافلگیر كردند. این مسئله شكست سیاست خارجی عربستان سعودی و هدر رفتن اموال كلانی را كه آل سعود برای گروه‌های وهابی پاكستان هزینه كرده بود، ثابت كرد.
به هر حال پس از پایان یافتن جنگ و آزادی كویت، شكاف به وجود آمده در روابط بین اغلب این گروه‌ها و حكومت عربستان سعودی برطرف شد و گروه‌های افراطی به حمایت پاكستان از عربستان سعودی در طول جنگ با عراق، روابط نزدیك بین دو كشور روز به روز نزدیك‌تر و مستحكم‌تر شد.
بعد از سقوط دولت نجیب الله در افغانستان و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط عربستان سعودی و پاكستان براساس سیاست مشترك بین دو كشور درخصوص تشكیل حكومت هوادار دو كشور در افغانستان و گسترش نفوذشان در منطقه‌ی آسیای میانه از طریق ایجاد جریانهای وهابی تندرو در این منطقه، وارد مرحله‌ی جدیدی شد.

همكاری بین عربستان و پاكستان در خصوص افغانستان شامل سه مقطع زمانی بود

1.مقطع زمانی بین سال‌های 1992 و 1994: در این مدت عربستان سعودی و پاكستان به طور مشترك به حمایت از حزب اسلامی به رهبری گلبدین حكمتیار پرداختند. این دو كشور اصرار داشتند كه این حزب در كشمكش و درگیری‌های افغانستان پیروز شود.
2.بعد از كودتای نظامی به رهبری پرویز مشرف در 12 اكتبر سال 1999م.، روابط بین عربستان و پاكستان ادامه پیدا كرد.
3.در ژوئن سال 2000م، پرویز مشرف به عربستان سعودی سفر كرد. وی در مارس سال 2009م.، نیز به این كشور سفر كرد و این سفرها ثابت می‌كند كه روابط دو كشور در این سالها نیز صمیمانه بوده است.
در دوره‌ی زمامداری پرویز مشرف، روابط اقتصادی و نظامی بین دو كشور عربستان و پاكستان گسترش یافت و از نتایج آن امضای توافقنامه‌ی تجاری ژوئن سال 2000م، مشاركت عربستان سعودی در نمایشگاه تسلیحات دفاعی در كراچی در تاریخ 14-16 نوامبر سال 2000م، و توافق دو طرف با اجرای پروژه‌ی مشترك ساخت «تانك خالد» بود. همچنین در فوریه‌ی سال 2001 دو كشور مانورهای مشتركی در آبهای پاكستان انجام دادند.
علاوه بر همكاری اقتصادی و نظامی، ژنرال مشرف با درخواست حكومت عربستان سعودی در خصوص تبعید نواز شریف، نخست وزیر پاكستان، به عربستان (البته پس از آنكه مشرف دولت وی را سرنگون كرد)، موافقت كرد و این دلیل دیگری است بر روابط نزدیك بین دو كشور. (22)

پی‌نوشت‌ها:

1.دیه گو كوردوز، میانجی سازمان ملل متحد و طراح مذاكرات ژنو كه با آغاز تصمیم خروج ارتش سرخ روسیه‌ی سابق از افغانستان پایان یافت، در كتاب پشت پرده‌ی افغانستان به مسئله‌ی «خط مرزی دیوراند» به عنوان «یك مشكل تاریخی» پرداخته است. او می‌نویسد: «ریشه‌ی این مسئله به سال 1893 و به زمانی برمی‌گشت كه شاه افغانستان امیر عبدالرحمن خان با سِر مورتیمر دیوراند نماینده‌ی هند بریتانیا معاهده‌ای امضا كرد كه شامل تعیین مرز دولتین می‌باشد. حكومت بریتانیا به ویژه تصدیق كرده بود كه پاكستان از نظر حقوق بین المللی میراث خوار حقوق و وظائف حكومت سابق هند و دولت بریتانیا است. بنابراین خط دیوراند مرز بین المللی این كشور و افغانستان به شمار می‌رود. افغانستان همواره گفته است كه هیچگاه خط دیوراند را به این عنوان نمی‌شناسد. این كشور همیشه تأكید داشته است معاهده 1893 به صورت قانونی انعقاد نیافته، چرا كه شاه افغانستان به اجبار به امضا آن تن داده است.» (پشت پرده‌ی افغانستان، ترجمه‌ی اسلام شفایی، تهران، انتشارات بین المللی المهدی، 1379، ص140).
2.در پنجم ماه می ‌سال 1956م.، ایالات متحده آمریكا- به دنبال توسعه‌ی روابط سیاسی نظامی بین این كشور و پاكستان- اعلام كرد مرزهای قانونی بین پاكستان و افغانستان همان «خط دیوراند» می‌باشد كه مورد قبول و احترام همه است.
3.كوردوز، دیه گو. «از پیشروی تا سقوط» در پشت پرده‌ی افغانستان، ترجمه‌ی اسدالله شفایی، تهران، انتشارات بین المللی المهدی، 1379، ص 140.
4.سلیگ اس.هاریسون، محقق و پژوهشگر آمریكایی، در خاطرات خود از مصاحبه‌اش با ژنرال ضیاء الحق كه اندكی قبل از مرگ مشكوك وی كه در سانحه‌ای هوایی كشته شد، صورت گرفته بود، سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: «هدف وی از برافروختن جنگ در افغانستان ریشه كن كردن كمونیسم و نظام مرتبط با آن در افغانستان و هموار كردن زمینه‌ی ایجاد نوعی ائتلاف استراتژیك در جنوب آسیا بود. وی اعلام كرده بود كه این حق ماست كه نظامی دوست در كابل داشته باشیم. ما به عنوان كشوری كه در خط مقدم قرار داریم، خطر را به جان خریده‌ایم و به همین علت اجازه نمی‌دهیم در افغانستان نظام تحت نفوذ روسیه و هند روی كار باشد و بخشی از اراضی ما را مطالبه كند. باید حكومتی اسلامی روی كار آید كه جزئی از جنبش اسلامی باشد و این جنبش، روزی، مسلمانان اتحاد جماهیر شوروی را نیز شامل خواهد شد و شما این وضع را خواهید دید.»
5.در طول یك ده، ابزار اصلی سیاست دولت پاكستان، ارتباط «آی.اس.آی» با «جماعت اسلامی» تحت رهبری قاضی احمد و «حزب اسلامی» به رهبری حكمتیار بود. این امر باعث شد سلاح‌های ارسالی آمریكا و كشورهای عربی به دست جنگجویان غلجانی بیفتد كه در شمال شرق افغانستان سكونت داشتند، اما پشتونهای درانی مورد توجه «آی.اس.آی» و سرویس اطلاعاتی آمریكا «سی.آی.ای» قرار نگرفتند.
6.نصرالله بابر دوست و مشاور خانوادگی بوتو در زمان حكومت پدر و دخترش بود. وی در بیان سیاستهای افغان برای ذوالفقار علی بوتو پدر بی‌نظیر بوتو نقش اساسی داشت و بابر كه از قوم پشتون بود، اطلاعات بسیار زیادی در خصوص عملیات نظامی و امنیتی داشت. به همین علت، مجاهدانی كه به پاكستان تبعید شده بودند، تحت نظر بابر قرار گرفتند و به صورت رسمی آموزش نظامی دیدند.
7.بسیای از اعضای «جنبش طالبان» دارای گذرنامه پاكستانی بودند؛ زیرا سال‌های طولانی در اردوگاههای پناهندگان در پاكستان بودند و با زنان پاكستانی ازدواج كردند و در پاكستان صاحب فرزند شدند. اینها در انتخابات سال 1997 در بلوچستان، به حزب جمعیت العلمای اسلام رأی دادند.
8.طالبان جزئی از دستگاه حكومتی پاكستان برای جلب اموال بود؛ زیرا اعضای این جنبش روابط عمیقی با قبایل مرزی، شخصیت‌های بانفوذ در اردوگاه‌های پناهندگان و مافیای حمل و نقل، داشتند. همچنین آنها روابط مستحكمی با آصف علی زرداری، همسر بی‌نظیر بوتو، برقرار و مجوز صدور سوخت به افغانستان را دریافت كردند و با گسترش ماشین جنگی جنبش طالبان، مجوزهای صدور سوخت از پاكستان به افغانستان به منبع مالی بزرگی تبدیل شد كه سود كلانی نصیب سیاستمداران پاكستان و طالبان كرد. به همین علت، تقویت طالبان برای سیاستمداران پاكستان منافع اقتصادی داشت.
9.رشید، احمد. طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ، ترجمه‌ی اسدالله شفایی و صادق باقری، تهران: انتشارات دانش هستی، 1379، ص 287.
10.زایرینگ، لارنس- بورك، اس.ام. تاریخ روابط خارجی پاكستان. ترجمه‌ی ایرج وفایی، تهران، انتشارات كویر، 1377، ص77.
11.همان، ص 78.
12.همان، ص 220.
13.در سپتامبر سال 1995م. جواهر لعل نهرو، نخست وزیر هند، به عربستان سفر كرد و در آنجا با شعار «خوش آمدی ‌ای رسول اسلام»‌مورد استقبال گرم قرار گرفت. این مسئله خشم شدید مردم پاكستان را در برابر مسئولان سعودی برانگیخت و به سردی بیشتر روابط دو كشور منجر شد.
14.محقق، علی. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، تهران: مؤسسه‌ی اسناد تاریخ روابط دیپلماتیك وزارت خارجه‌ی ایران، ص42.
15.ذوالفقار علی بوتو طی یك سخنرانی از میزان علاقه و دوستی كشورش نسبت به عربستان سعودی سخن به میان آورد و گفت: «پاكستان كشوری خاورمیانه‌ای است و مردم این كشور هویت و مراد و مقصود خود را در شنهای جزیرةالعرب یافته‌اند.»
بوتو در طول زمامداری خود كه شش سال ادامه داشت، چهار بار به عربستان سعودی سفر كرد و این سیاست پاكستان با استقبال عربستان سعودی مواجه شد و ملك خالد در سال 1976م. از اسلام آباد دیدن كرد.
16.رشید، احمد. طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ (مذكور)، ص303.
17.مسجد جامعی، زهرا. نظری بر تاریخ وهابیت. تهران: انتشارات صریر دانش، 1380، ص105.
18.فرزین نیا، زیبا. پاكستان. تهران: مركز پژوهش سیاسی و بین المللی وزارت خارجه‌ی ایران، 1380، ص229.
19.پسندیده، ابوالفضل، بررسی وهابیت و نفوذ آن در شبه قاره‌ی هند. (پایان نامه)، تهران، 1374.
20.فرزین نیا، زیبا. پاكستان (مذكور)، ص230.
21.رشید، احمد. «پاكستان و طالبان» در افغانستان، طالبان و سیاست‌های جهانی. (مذكور).
22.فرزین نیا. پاكستان (مذكور)، ص231.

منبع مقاله :
سرافراز، محمد، (1390)، جنبش طالبان از ظهور تا افول، تهران، انتشارات سروش